سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در هر یک از امّت من که نه دانشمند است و نه دانشجو، خیری نیست . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
پنج شنبه 87 آبان 16 , ساعت 8:37 عصر

وقتی حضرت امام(ره) فرمودند: "ما، در جنگ، ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب رو شکستیم." شاید خیلی ها فقط از شرق و غرب شوروری و آمریکا رو به خاطر می آوردن؛ ولی بعد از گذشت دو دهه از پایان جنگ، دست خیلی از کشورها تو کمک به صدام در جنگ با بدست اومدن اسناد و مدارک رو شد تا بدونیم که فقط شوروری و امریکا پیشتیبان صدام نبودند و به واقع جنگ تحمیلی، جنگی نابرابر بین ایران و بسیاری از کشورها (بخوانید بیش از 35 کشور) بود. شاید خیلی ها این موارد رو شنیده باشند ولی تکرار اون می تونه ما رو به فکر بندازه که چه عاملی باعث پیروزی ایران تو اون جنگ نابرابر بود؟.... ضمناً این پست، بخش اول این اسناد و مدارکه و ایشالله تو پستهای بعدی ادامه اون خواهد آمد. (مطالب داخل پرانتر تو پایان هر بخش، قسمتی از منابع این مدارکه.)


- هدف از جنگ مبارزه با انقلاب اسلامی


طه یاسین رمضان نخست وزیر عراق: این جنگ به خاطر قرارداد 1975 و یا چند صد کیلومتر و نطه یاسین رمضان - قافله شهداءصف اروند نیست. این جنگ به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.


لس آسپین (رئیس کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا): باید هدف استراتژیک آمریکا متوقف کردن ایران در گسترش انقلاب اسلامی بنیادگرای خود به جهان عرب و به ویژه خلیج فارس باشد. حتی اگر در این راه استفاده از نیروی نظامی لازم شود. (ریشه های تهاجم- فرهاد درویشی)


- تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست


وفیق السامرایی (مسئول بخش ایران در استخبارات عراق): راس ساعت دوازده روز 22 حمله به ایران - قافله شهداسپتامبر 1980 (31 شهریور 1359) 192 فروند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی عراق، به طرف اهدافشان در داخل خاک ایران به پرواز در آمدند. در همین لحظه فرمانده کل قوا، صدام حسین در حالی که چفیه قرمز رنگ به سر داشت و نوار فشنگ به دور کمر خود بسته بود، بی آنکه درجات نظامی اش را نصب کرده باشد، وارد اطاق عملیات شد. «عدنان خیرالله» وزیر دفاع به او چنین گفت: سرور من! جوانها بیست دقیقه قبل به پرواز در آمدند. صدام حسین به او پاسخ داد: تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست. (ویرانی دروازه شرقی- وفیق السامرایی)


- پیوند ماهواره ای آمریکا و عراق


کنت تیمرمن محقق و نویسنده آمریکایی: پیوند ماهواره ای در صدر موافقت های بلند معکس ماهواره ای - قافله شهدادت عراق و آمریکا بود و در مورد تحرکات نیروی هوایی ایران نیز اطلاعات با ارزشی در اختیار ارتش عراق قرار می گرفت، این اطلاعات را آواکسهای آمریکایی مستقر در ریاض، به کمک پرسنل آمریکایی از منطقه نبرد جمع آوری می کردند در همین راستا مجتمع پیشرفته و پرهزینه در بغداد ساخته شد تا اطلاعات مستقیما از ماهواره دریافت و پردازش بهتری از اطلاعات بر روی عکس ها صورت پذیرد.


سر لشکر وفیق السامرایی (مسئول اسبق بخش ایران در استخبارات عراق): این عکسها به گونه ای بود که ما به راحتی می توانستیم تصاویر سربازانی که در پادگان های ایران در حال آموزش هستند را مشاهده کنیم، حتی کسی که در رژه دست و پایش را به اشتباه حرکت می داد در این عکس ها مشخص بود. هنگامی که کارخانه سیمان را بررسی می کردیم. تعداد کیسه هایی که روی کامیون قرار داشت را به راحتی شمارش می کردیم در عین حال ماهواره ها نتایج حملات هوایی و موشکی را نیز گزارش می دادند. (سوداگری مرگ- کنت آرتیمرمن)


ادامه مطلب...

اوج سالهای جنگ بود و تعداد زیادی شهید آورده بودن شیراز. برا تسلای دل خانواده های شهدا به آیت ا.. حائری پیشنهاد دادم که هر کدوم از علما و روحانیون برا خوندن تلقین چند تا از شهدا بیان و این مسئله رو تقبل کنن تا به خانواده های شهدا هم سر سلامتی گفته بشه.


روز تدفین دومین یا سومین شهیدی بود که رسیدم بالا سرش، اسمش " سید احمد خادم‌الحسین" بود. همینکه شروع کردم به خوندن تلقین؛ تو ذهنم اومد که مگه شهداء هم تلقین می خوان؟!! و مگه اونا احیاء عند ربهم نیستند؟ اما گفتم مستحبه و برا تسلای دل خانواده هاشون ایرادی نداره. داشتم شهادت به ائمه اطهار (ع) رو یک به یک می خوندم که رسیدم به نام صاحب الامر، حضرت امام زمان(عج)، همینکه اسم ایشون رو گفتم و همه به احترام اسم آقا(عج) بلند شدن، یه دفعه دیدم این شهید بزرگوار هم سرش رو به اندازه یه وجب از زمین بلند کرد و بعد مجددا رو زمین گذاشت، از تعجب خشکم زده بود. همه اونایی که دور و برم بودن و این صحنه رو دیدن هم مثل من متعجب بودن. گریه هیچ کدوممون رو امون نمی داد. دیگه نفهمیدم چی شد! حتی یادم نیست خودم از قبر بیرون اومدم یا کسی منو بیرون آورد.


بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم


 عاشق واقعی امام زمان(عج)- قافله شهدا
ادامه مطلب...



قسمتی از وصیت نامه یک شهید:
اگر برای خداست، بگذار گمنام بمانم.....




لیست کل یادداشت های این وبلاگ