دیدگاه آنان در انسانشناسی، این است که تمام حقیقت انسان را بدن و تن آدمی تشکیل میدهد و چون میبینند بدن انسان به دو شکل است، یا به صورت زن یا به صورت مرد، لذا گمان میکنند که زن و مرد با هم تفاوت دارند، همانطوری که بدنهایشان متفاوت است.
کسی که به انسانشناسی از دیدگاه جهانشناسی مادی مینگرد، هرگز در جهان سیرعمودی ندارد و نمیداند که مبدا و منتهای سیر زندگی انسان چیست بلکه همواره سیرافقی دارد، همانگونه که اخترشناسی، دریاشناسی، گیاهشناسی، جانورشناسی، زمنیشناسی، معدنشناسی و... اینها مادی است، انسانشناسی اینان نیز مادی است. او برای انسان مقامی برتر از آنچه که در نشئة طبیعت است، قائل نیست، و مسائلی از قبیل فرشته، ملک و وحی برای او مفهوم ندارد.
فلسفة حجاب
1- حجاب از نظر روانی
حجاب، حریمی میان زن و مردان نامحرم است و سبب فروکش کردن غریزه جنسی میشود. خاموشی این شعله و در مسیر طبیعی قرار گرفتن آن باعث میگردد بسیاری از مشکلات نظیر قتل و جنایت از جامعه رخت بربندد. و اگر چنین حریمی برداشته شود و آزادی بیقید و شرط به میان آید، باید شاهد زندگی حیوانی باشیم که در آن صورت، اضطرابهایی دچار افراد میشود، زیرا غریزة جنسی نیرومند و چون اسبی سرکش است که هر چه بیشتر اطاعت شود و افسارش رهاتر گردد، سرکشتر میشود و ضربهای کاریتر بر انسان وارد میکند یا همچون آتشی است که هر چه به آن بیشتر هیزم بدهند، شعلهورتر میشود.
برهنگی زنان و آرایش و عشوهگری آنان، مردان مخصوصاً جوانان را در تحریکی دایم قرار میدهد؛ تحریکی که سبب کوفتگی اعصاب ایشان و ایجاد هیجانهای بیمارگونه عصبی میشود و گاه سرچشمة امراض روانی است.
2- حجاب از جهت معنوی
حجاب باعث میشود که زن کمتر دچار لغزش و گناه شود. و به دنبال آن زن و بطور کلی جامعه بیشتر میتوانند مراتب معنوی و انسانی را طی نمایند براین اساس رهبر معظم انقلاب فرمود:
ما که این قدر به حجاب مقید هستیم به این دلیل است که حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبة معنوی عالی خویش برسد و دچار لغزشگاههای بسیار لغزندهای که سر راهش قرار دارد نشود و درست نقطه مقابل این فرهنگ رومی حاکم بر امروز اروپاست.
3- سبب استحکام خانواده
حجاب لذتها و بهرههای جنسی را به محیط خانواده مخصوص و محدود میگرداند و به دنبال آن ازدواجهای مشروع به وجود میآید. این گونه ازدواجها پیوند زن و شوهر را محکم میسازد و در نتیجه، کانون خانواده گرمتر میشود، در حالی که بدحجابی و بیحجابی و آزادی بدون قید و شرط، باعث فروپاشی کانون خانواده میشود. زیرا در چنین نظامی، اساس خانواده را بردشمنی و نفرت پایهگذاری میکند و معمولا این نوع زندگیها و روابط زناشویی دوام نخواهد داشت. زیرا زندگی برپایة غریزه جنسی بنا میگردد و چون غریزه جنسی بعد از مدتی فرومش میکند، مسائل دیگر از قبیل نداشتن توافق اخلاقی و مشکلات خانوادگی و... بروز میکند و در نتیجه، به طلاق و آوارگی فرزندان منجر خواهد شد.
درواقع بیحجابی و بیعفتی، سبب گریز جوانان از ازدواج و اشنه خالی کردن از زیر بار مسئولیت زندگی میشود. زیرا راه برای رسیدن به هوسهای آنان باز و آماده است.
بهتر است به برخی گزارشها دراین باره اشاره کنیم:
هشت هزار دختر در هندوستان به سبب عدم توانایی در ازدواج خودکشی کردند. در هندوستان دختران به خواستگاری پسران میروند و جهیزیه برعهده آنان است و قدری هم پول نقد میبرند و اینها در هندوستان واجب است.
برطبق آماری تکان دهنده هر بیست دقیقه یک بار، یک زن در سوئد کتک میخورد و مجروح میشود، و در هر سه ساعت یکبار، به یک زن تجاوز میشود.
شبکه تلویزیونی «سیانان» در گزارشی از وضعیت کنونی خانوادهها در امریکا گفت: طی سال گذشته، 16270مرد آمریکایی خانوادههایشان را بیاطلاع گذاشتند و رفتند. استمداد زنان از پلیس فدرال امریکا، تنها منجر به بازگرداندن هفت هزار نفر از شوهران گریزپا به خانوادههایشان گشته است. دلایل این عده برای گریز از خانه، بداخلاقی، سلطهجویی، خرجتراشی، سبکسری همسر، پشیمانی ازدواج، شیطنت فرزندان، مزاحمت مادرزن، میل به تجرد و عشق به زن دیگر عنوان شده است.